روزنوشت‌ها

تعدادی از نوشته‌های جدید و قدیمی‌ام

روزنوشت‌ها

تعدادی از نوشته‌های جدید و قدیمی‌ام

- ...تو فکرمیکنی که عشق ما میتونه معجزه کنه؟
- آره که میتونه، اون همون چیزیه که هر دفعه تو رو برای من برمیگردونه

- ...تو فکرمیکنی عشق ما، ما رو باخودش ببره؟
- من فکرمیکنم عشق ما میتونه هر چیزی رو که ازش بخوایم انجام بده

دیالوگ پایانی فیلم نوت‌بوک

-هری، میتونی بیای؟ همین امروز -

-اوهوم، میام امروز. تو فقط باید منتظر من بمونی، باشه؟ { سکوت } ماریون... من واقعا متاسفم ماریون.

مرثیه ای برای یک رویا

 دانلود موسیقی بسیار زیبای فیلم

نقد فیلم

دیالوگ‌های دیگر

درسته که قسمت زیادی از کشیک های عفونی، صرف این میشد که با اینترن ها و رزیدنت های داخلی سر و کله بزنیم، سر اینکه مریض اصلا مربوط به عفونی میشه یا نه، اما برای من بسیار شیرین بودند. وقتی یک مریض میاد اورژانس، از موقعی که شرح حال میگیری و دنبال اندیکاسیون های بستری میگردی، تا وقتی که اگر لازم بود به آنکال زنگ بزنی و order بگیری و تا وقتی که ECG و آزمایشات مریض برسه و تو یک ST elevation ببینی، مریضی که با تب اومده بود، بره تو فیلد قلب؛ تک تک این مراحل یعنی درگیری کامل با مریض. یعنی اینکه گاهی نمیدونی چیکار کنی و با پرسش و خوندن سریع نکات کتاب جوری یاد میگیری که با همه ی یادگرفتن های دوران پزشکی فرق میکنه.

خوشبختانه (یا شایدم بدبختانه) بیمارستان های ما رزیدنت عفونی (و سایر دروس مینور) نداره. این باعث میشه که درگیریت و احساس اینکه تصمیم تو خیلی مهمه و باید تصمیمی بگیری که درست باشه، اینکه مثلا بستری نکردنت باعث نشه اتفاقی واسه مریض بیفته و همچنین تو شرح حال گرفتن و معاینات بالینی دقت کنی مسئله مهمی رو از دست ندی. وقتی که اگه به آنکال محترم زنگ بزنی ممکنه یک سری بد و بیراه بشنوی که چرا این مریض به این سادگی رو خودت تصمیم نگرفتی که چه order ای بذاری، همه اینها باعث میشه که سعی کنی از تموم علمت استفاده کنی و با دقت کار کنی و خودتو درگیر مریض کنی و این یعنی اینکه manage مشابه اون مریض رو همیشه به خاطر میسپری.

اینها رو اصلا در دوران استاجری تجربه نکردم. اینطوری یادگرفتنو. اینقدر کزاز و دیفتری و سرخک و لایم خوندیم که وقتی یک مریض با شکایت های شایعی مثل نومونی و استئومیلیت و عفونت های بافت نرم و از همه مهم تر سپسیس میاد گیج میشیم. به جای اینکه بیشتر رو اورژانس ها کار کنند ده بار کل پروتوکل درمانی سل رو خوندیم.

اما از اینا که بگذریم این ماه case های جالبی دیدیم. اولا که ۷-۸ تایی سالک (لیشمانیاز جلدی) تو بخش بستری شدند. استادمون که میگفت اینجا ۸ سالی بود سالک ندیده بودم. از یک طرف هم بروسلوز (تب مالت) که اینجا شایعه، شایع تر شده بود و چند تایی بستری و چندتایی مراجعه سرپایی داشتیم.

و یه مسئله دیگه که برام جالب بود، موقعی بود که اتندهای محترم میخواستن یک مریضی رو که با تب و علائم تنفسی بستری بود مرخص کنند. موقع رفتن خودش اومد و گفت من با یک مشکل اومدم و با ده تا مشکل دارم مرخص میشم! با مریض آشنایی نداشتم اما بعد که خواستم خلاصه پرونده بنویسم دیدم بعله، در طول بستری، با پاراکلینیک انجام شده، ده جور مشکل از قبیل قند خون بالا، ایسکمی قدیمی تو ECG، غیر طبیعی بودن پروفایل چربی و همچنین فشار خون کنترل نشده داشته که بیمار محترم گویا خبری نداشته ازشون! حالا تا من خواستم بهش بقبولونم که موضوع چیه چهارتا بد و بیراه گفت و رفت!

قبل از خواندن این مطلب، اگر از سرویس های فضای ابری اطلاعی ندارید این مطلب را بخوانید. با توجه به سلایق و نیازها هر کدام از آنها و همچنین ده ها سرویس دیگر می توانند برای هرکسی انتخاب اول باشند. اما الزامی نیست که فقط یک سرویس را انتخاب و استفاده کنیم، همانطور که احتمالا همه ما هم در یاهو ایمیل داریم و هم در جیمیل. داشتن حساب کاربری در هرکدام از آنها میتوانند مزایای مخصوص به خود را داشته باشد. همچنین بسیاری از این سرویس ها از لحاظ کارایی متفاوت اند با بقیه، برای مثال Evernote سرویس ابری است که بر روی یادداشت ها و نوشته ها تمرکز دارد و Flickr و Picasa بر روی عکس ها و تصاویر.

آنچه که اکنون بررسی میشود، راه های دسترسی به تمام این حساب ها در یک جا، مدیریت و ارتباط و انتقال فایل ها و تصاویر بین آنهاست. علاوه بر انتقال فایل ها بین گوگل درایو، Skydrive، Dropbox و ... احتمالا بارها شده است که آلبومی در Flickr یا Picasa داشته اید و میخواستید به Facebook منتقل کنید، و یا خواسته اید فایل حجیمی را که در ایمیل خودتان ضمیمه شده بدون دانلود روی رایانه شخصی و مجددا آپلود آن، مستقیما به سرویس ابری خود منتقل کنید. یا اینکه صاحب سایت هستید و میخواهید فایل ها و بکاپ های خود را از طریق FTP به سرویس ابری منتقل کنید. از طرفی می خواهید یک فایل را به اشتراک بگذارید، با این سرویس ها با یک لاگین، به همه فایل ها دسترسی دارید و لینک اشتراک گذاری همه فایل ها در هر سرویسی مشابه هم خواهد بود. و از همه مهم تر، نیاز به فایلی خاص دارید و مطمئن نیستید فایل مورد نظر را در کدام سرویس قرار داده اید. با یک کلیک همه سرویس های ابری مورد جست و جو قرار میگیرند.

این سرویس ها را معرفی و به طور خلاصه بررسی میکنیم.

1- ZeroPC

این سرویس که درواقع یک دسکتاپ یا سیستم عامل تحت وب است، علاوه بر برنامه Content Navigator که همان سرویس مدنظر ماست، برنامه های مفید دیگری را مثل پیام رسان، ویرایشگر تصاویر، آفیس و ویرایشگر متون، یادداشت برداری، و برنامه ایمیل با پشتیبانی از چند سرویس ایمیل در اختیار کاربران قرار می دهد. اما برای استفاده از قابلیت مدیریت سرویس های ابری باید پس از ثبت نام و ورود، توسط برنامه Cloud Connect Manager هر کدام از سرویس هایی را که میخواهید اضافه کنید. میتوانید هر فایلی را به اشتراک بگذارید و لینک مستقیم دریافت کنید. (با دانلود آن از پهنای باند شما کم می شود)

مزایا: پشتیبانی از بسیاری از سرویس ها نظیر Google Drive، Sky Drive، Dropbox، Box، Sugarsync، 4Shared و آلبوم تصاویر سرویس های Flickr، Picasa، Facebook، Photobucket و Instagram و سرویس های دیگری مثل Twitter و Evernote.

امکانات جانبی زیاد و مفید. دراختیار گذاشتن لینک مستقیم به هنگام اشتراک گذاری یک فایل.

معایب: حداکثر 2 گیگابایت پهنای باند ماهانه، پیچیدگی و سنگینی سایت، عدم پشتیبانی از Ubuntu1، نداشتن سایت موبایل

2- Otixo

این سایت به خاطر پشتیبانی نامحدود از سرویس ها (برای مثال ده سرویس FTP میتوانید وارد کنید) و سادگی و در عین حال قدرتمندی می تواند بهترین انتخاب باشد. میتوانید اسناد آفیس را ویرایش کنید و عکس ها را مشاهده کنید و فایل ها را به اشتراک بگذارید. همچنین می توانید در قسمت MY SPACES مجموعه هایی از پوشه های مختلف ایجاد کنید. مثلا پوشه Image اکانت BOX و پوشه Photo اکانت های گوگل درایو  و دراب باکس را در یک مجموعه قرار دهید و برای فردی خاص به اشتراک بگذارید. و یا با دوستانتان روی یک پروزه کار کنید و هر کدامتان، پوشه ای را به مجموعه اضافه کنید و روی آن کار کنید.

مزایا: علاوه تمام سرویس های مهم، از FTP و WebDAV و همچنین از Ubuntu1 و CX نیز پشتیبانی میکند. WebDAV پروتکلی است برای جایگزینی FTP که بسیاری از سایت ها مثل 4Shared، Mediafire، Adrive  از آن پشتیبانی میکنند. خود Otixo هم از آن پشتیبانی میکند، یعنی با یک نرم افزار میتوانید بدون مرورگر از Otixo و امکانات آن استفاده کنید.

سادگی و سبکی سایت ، اشتراک گذاری با رمز عبور

معایب: حداکثر 2 گیگابایت پهنای باند ماهانه (قابل ارتقا با دعوت دیگران)، عدم پشتیبانی از Evernote، نداشتن سایت موبایل

3- StorageMadeEasy

این سرویس هم با داشتن امکانات منحصر به فرد بسیار مفید و به دردبخور است. با داشتن قابلیت آپلود فایل از طریق URL و یا همان remote میتوانید هر فایلی با لینک مستقیم را وارد هر کدام از سرویس های ابری خود کنید. همچنین این سرویس به شما یک آدرس ایمیل خصوصی میدهد که میتوانید هر فایلی را ضمیمه کنید و به آن آدرس بفرستید تا در پوشه مربوطه ذخیره شود. همچنین این سرویس 5 گیگابایت فضای جداگانه نیز به شما هدیه میدهد. از دیگر قابلیت های منحصر به فرد داشتن نرم افزار تحت ویندوز است که بدون نیاز به مرورگر از امکانات این سرویس استفاده خواهید کرد. همچنین با داشتن یک سایت موبایلی بسیار ساده میتوانید با اینترنت موبایل و حتی با سرعت پایین سرویس های ابری خود را مدیریت کنید. همچنین میتواند هر عکسی را با یک کلیک به حساب فلیکر خود آپلود کنید. قابلیت دیگر، بکاپ گیری از ایمیل های خود در این سرویس است. همچنین میتوانید هر فایلی را با عنوان موردعلاقه نشانه گذاری کنید تا در موقع لزوم سریعا به آن دسترسی پیدا کنید. میتوانید اسناد خود را در گوگل داکس، Scribd و یا مستقیما ویرایش کنید.

مزایا: آپلود از آدرس، فرستادن فایل به ایمیل، نرم افزار تحت ویندوز، پشتیبانی از سایت موبایل، پشتیبانی از بسیاری از سرویس های ابری و همچنین FTP و webDAV و سرویس های ایمیل، دراختیار گذاشتن لینک مستقیم به هنگام اشتراک گذاری یک فایل، اشتراک گذاری با رمز عبور

معایب: محدودیت حداکثر 3 سرویس ابری به صورت همزمان در حالت رایگان،حداکثر 2 گیگابایت پهنای باند ماهانه، عدم پشتیبانی از Evernote

4- primadesk

این سرویس یک قابلیت ویژه دارد و آن امکان پشتیبان گیری هر قسمت از هر کدام از سرویس های ابری بر روی فضایی است که به رایگان در اختیارتان گذاشته میشود. این سرویس علاوه بر مدیریت فایل ها، دارای دو قسمت دیگر است. یکی مدیریت همزمان چند سرویس ایمیل و دیگری مدیریت همزمان چند سرویس تصویر مثل Picasa و Photobucket و Flickr و انتقال بین آنها.

مزایا: نداشتن محدودیت در پهنای باند، پشتیبانی از بسیاری از سرویس های ابری و Facebook و سرویس های ایمیل و webDAV، سرویس پشتیبان گیری از فایل ها، اشتراک گذاری با رمز عبور

معایب: محدودیت حداکثر 5 سرویس ابری به صورت همزمان در حالت رایگان، نداشتن سایت موبایل، نداشتن امکان Cut کردن فایل ها (مثل Mac Os اول کپی کنید بعد فایل مبدا را حذف کنید)

5- سرویس های دیگر:

اما علاوه بر سرویس های بالا، دو سرویس دیگر هم هستند که محدودتر و ساده ترند ولی کار خود را به خوبی انجام میدهند. یکی mybackupbox است که به شما این امکان را میدهد بین تعدادی از سرویس های ابری و همچنین FTP فایل ها و پوشه ها را تا حداکثر 10گیگابایت در ماه منتقل کنید. همچنین attachments.me که سرویسی فوق العاده است و با قرار گیری در جیمیل شما، هر فایل ضمیمه شده به ایمیل های شما را میتواند به سرویس های Dropbox ، Box، GoogleDrive، SkyDrive منتقل کند.

بخش روانپزشکی فرصت خوبی را فراهم کرد که نسبتا خوب و کامل در مورد بسیاری از اختلالات و بیماری های روان بخوانم. اما یکی از مهمترین آنها که خیلی از افراد جامعه را درگیر کرده و عمدتا خود آن افراد هم قبول نمی‌کنند که بیمار هستند، اختلالات شخصیت است.
شخصیت یا personality انسان ها معمولا در نوجوانی شکل میگیرد. عوامل بسیاری هم در چگونگی اش دخیل اند مثل محیط و خوانواده و مدرسه و البته ژنتیک. همه ما هم شخصیت متفاوتی داریم که طیف گسترده ای را شامل میشود، از خجالتی و پرخاشگر و زودرنج و حسود و ... . اما گاهی این شخصیت مرز طبیعی بودن را رد میکند و رفتارهایی صورت میگیرد که اطرافیان و خانواده فرد را معذب میکند. شیوع این اختلالات مجموعا حدود 12 درصد است، یعنی تقریبا از هر 8 نفر یکی. اما یکی از این اختلالات که متاسفانه کم هم نیستند، اختلال شخصیت هستریونیک یا نمایشی است. احتمالا در شبکه های اجتماعی و یا در نظرات وبلاگتان و یا در جمع های دیگر با افرادی مواجه شده اید که به صورت احساسی و معمولا بی دلیل حرف هایی مخالف نظرات بقیه با چاشنی توهین و اغراق میزنند.

حسادت یکی از ویژگی های اصلی این اختلال است. آنها تشنه توجه و محبت دیگرانند و هر کاری میکنند که جلب توجه کنند. از گریه و زاری تا حرف های نامتعارف و نظرات و کامنت های توهین آمیز در شبکه های اجتماعی.
رفتارهای این افراد نمایشی است که ممکن است ظریف و حتی تحسین برانگیز باشد تا خشن و پرخاشگونه. در جمع های خانوادگی و مهمانی ها سعی میکنند هر کار نمادین و .. انجام بدهند تا در ذهن ها خاطره بکارند.
هنگام نظر دادن پیرامون مسائل یا اشخاص، بسیار اغراق‌آمیز و خارج از حد متعارف صحبت می‌کنند. آب‌وتاب خاصی به موضوع می‌دهند یا بیش‌تر از آن‌چه که هست، بزرگ توصیف می‌کنند و یا بیش از حد، کوچک‌نمایی و تحقیر می‌کنند.
احساسات و عواطف آنان، متغیر و سطحی است به‌گونه‌ای که احساس‌شان پیرامون یک موضوع، مدام از حالتی به حالت دیگر تغییر می‌کند و از عمق بسیار کمی نیز برخوردار می‌باشد.
اشخاص هیستریکال، در‌واقع افرادی خود‌محور هستند. وابستگی آنان به دیگران و گدایی توجه و محبت، به‌منزله‌ی این نیست که دیگران را افرادی بزرگ و محترم می‌پندارند بلکه برای این است که آنان را رام و نگران احوال خود کنند که خود، نوعی استعمار محترمانه‌ی دیگران است.
افرادی زود‌باور هستند که به‌راحتی تحت تأثیر دیگران قرار می‌گیرند، به‌راحتی فریب می‌خورند، به‌سرعت تحت تأثیر فضا و اشخاص قرار می‌گیرند به‌گونه‌ای که خود را از یاد می‌برند.
زود برانگیخته می‌شوند و واکنش‌های تند‌و‌تیزی به محرک‌های محیطی می‌دهند.
ترس از تنهایی، اعتماد‌به‌نفس پایین از ویژگی های این اختلال است.

البته باید توجه کنیم که تعدادی از ویژگی های بالا در همه ما وجود دارد، آن چیزی که باعث میشود به آن اختلال و بیماری بگوییم هنگامی‌ است که یک یا چند مورد از ویژگی‌های بالا، به‌صورت زمان‌دار و تکرار‌شونده در وجود فرد ریشه بدواند و مسیر روانی- رفتاری او را از حالت طبیعی خارج کند. روابط اجتماعی و رفتار وی را به صورت منفی تحت تاثیر قرار دهند.

اینجا و اینجا را هم بخوانید.

برخلاف پیش‌زمینه‌ی قبلی، روانپزشکی بخش دوس داشتنی‌ای بوده تا حالا. با مریض‌هایی سروکار داری که معمولا بسیار ساده‌اند، براحتی به تو اعتماد می‌کنند و صمیمی می‌شوند. این در مورد منتال ریتاردها که بیشتر صادق است و به قول استادمان، ما با اینقدر ادعا نمی‌توانیم اندکی مثل این منتال ریتاردها راستگو و یک‌رو باشیم.

وقتی با یک بیمار MDD هم صحبت می‌شوی می‌فهمی چقدر فاصله تو تا نگرش و حال و روز او کم است و مصاحبت با یک اسکیزوفرنی و گوش‌دادن به هذیان‌ها و توهماتش جالب.

اما ویژگی مشترک همه‌ی آنها حس وحدت و همدلی بین‌شان است. وقتی یک بیمار جدید بستری می‌شود همه به او خوش آمد می‌گویند و وقتی یکی‌شان مرخص می‌شود، بدرقه‌اش میکنند و برایش آرزوی سلامتی و خوب‌شدن.

آنچه که بین ما انسان‌های به ظاهر نرمال وجود ندارد. همگی تنها به دنبال بالاکشیدن خودیم و گاهی پایین کشیدن دیگران.

MDD: اختلال افسردگی اساسی

مریض: دکتر ۱۰ تا شربت سفیکسیم بنویس با ده تا پنی سیلین ۵ میلیون

پزشک: بله؟ اینهمه براچی؟ اصن بگو چته

مریض: [عصبانی و طلبکار] تو چیکار داری بنویس دیگه

پزشک: من که نمیتونم بیخودی دارو بنویسم. اونم اینهمه

مریض: فک کردی کی هستی اگه به مهرت نیاز نداشتم که اینجا نمیومدم

پزشک: [خشم خود را به سختی فرو میخورد] اگه سرما خوردی یکی دوتا پنیسیلین کافیه اینقدر نمیخواد

مریض: نه دکتر من برای گاوم میخوام مریض شده! دفترچه خودمو آوردم بنویس

پزشک: نه خوب اگه برا گاوت میخوای باید دفترچه بیمه گاوتو بیاری تا بنویسم براش!

* مرکز بهداشت – واقعی

در این برهه از زمان که ایستاده‌ام، ببخشید نشسته‌ام -آنهمه ایستادن سر راندهای این دو سال بدجور خسته‌ام کرده- آخرین بخش دوران استیجری را -روان‌پزشکی- از شنبه شروع خواهم کرد و از همین حالاها باید برای خواندن امتحان پره آماده بشوم. سه سال پیش این موقع‌ها بود که خودم را برای امتحان علوم پایه آماده می‌کردم. دوسال پیش بود که آخرین امتحان‌های دوران کورس‌ها و یکسال پیش رادیولوژِی. مثل اینکه زندگی‌ام را گذاشته باشند روی TimeLine یک مرورگر وب و با دکمه‌ی وسط موس بخواهم آن را عقب ببرم. همه چیز مشخص. همه اتفاقات با درج دقیق تاریخ و شرحش. بعضی روزها تیره‌تر و بعضی روشن‌تر. اما همگی اتفاق افتاده اند و الان شده اند یک اتفاق، یک خاطره.

عفونی سخت گذشت. از مورنینگ تا ساعت ۳ که کلاس بعدازظهر تمام می‌شد درگیر بودیم. با این حال گذشت و آنچه مانده، چیزهایی است که کم و بیش یادگرفته‌ایم. برعکسش پوست، خود اساتید دودر و دانشجو جماعت هم که چنین فرصتی دستش دهد استفاده می‌کند. آن هم گذشت و آنچه که مانده چیزهایی است که یاد نگرفته‌ایم!

و حالا یک عالمه تست و کتاب‌های key book که منتظرند بلکه سرسری خوانده شوند در این فرصت کم. و الان به این فکر میکنم که آن‌همه داخلی، اطفال، جراحی و .. که خواندم الان در کجای مغزم انباشته شده که خیلی سخت بازیافت می‌شوند!

پس از یه فرجه یک هفته ای سخت امتحان زنان رو دادیم. آخرین بخش ماژور هم سپری شد و از شنبه میریم عفونی. دیروز تنهایی داشتم کنار زاینده رود و زیر پل فردوسی قدم میزدم، فوق العاده هوای خوبی بود. نم نم بارون و هوای دلچسب اردیبهشت. خوشبختانه هنوز زنده رود زندس. خستگی این مدت درس خوندن حسابی ازتنم دراومد.

به همه چی فکر کردم، به گذشته و آینده. به زندگی. به آرزروهام. چقدر تفاوت تفکر و نگرشم رو نسبت به گذشته خوب حس میکنم. میگن سن که بالا میره خیلی چیزا درونت عوض میشه، اما فکر نمیکردم نسبت به دو – سه سال گذشته اینقدر احساسام فرق کنه. مثل اینه که الان دارم زندگی رو از یه دریچه دیگه نگاه میکنم. کارای بچه های ترم پایینی و رفتارهاشون برام خنده دار و بچه گونه شده. مثل یه پیرمرد که داره به کار جوونا نگاه میکنه! میبینم احساسات درونم کم کم داره خشک میشه. همچنین فکر میکردم که مثلا سه سال دیگه وقتی کنار زاینده رود دارم قدم میزنم چقدر عوض شدم.

We're just two lost souls swimming in a fish bowl, year after year
Running over the same old ground
What have you found? The same old fears
Wish you were here

+