روزنوشت‌ها

تعدادی از نوشته‌های جدید و قدیمی‌ام

روزنوشت‌ها

تعدادی از نوشته‌های جدید و قدیمی‌ام

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۱ ثبت شده است

مریض: دکتر ۱۰ تا شربت سفیکسیم بنویس با ده تا پنی سیلین ۵ میلیون

پزشک: بله؟ اینهمه براچی؟ اصن بگو چته

مریض: [عصبانی و طلبکار] تو چیکار داری بنویس دیگه

پزشک: من که نمیتونم بیخودی دارو بنویسم. اونم اینهمه

مریض: فک کردی کی هستی اگه به مهرت نیاز نداشتم که اینجا نمیومدم

پزشک: [خشم خود را به سختی فرو میخورد] اگه سرما خوردی یکی دوتا پنیسیلین کافیه اینقدر نمیخواد

مریض: نه دکتر من برای گاوم میخوام مریض شده! دفترچه خودمو آوردم بنویس

پزشک: نه خوب اگه برا گاوت میخوای باید دفترچه بیمه گاوتو بیاری تا بنویسم براش!

* مرکز بهداشت – واقعی