روزنوشت‌ها

تعدادی از نوشته‌های جدید و قدیمی‌ام

روزنوشت‌ها

تعدادی از نوشته‌های جدید و قدیمی‌ام

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شب یلدا» ثبت شده است

بخش اطفال و امتحاناش به سلامتی تمام شد و از شنبه میریم اعصاب. با وجودی که کم و بیش تو طول ترم میخوندم اما حجم مطالب واقعا زیاد بود و به نسبت سخت. پونزده روز مونده به امتحان، بیشترین درس خوندنی بود که تو عمرم داشتم (در یک بازه ۱۵ روزه). اما خیلی از بخش اطفال و مطالبش خوشم اومد. با وجودی که رتبه قبولی تو اطفال پایینه و چندان مورد استقبال کسی نیست اما من خیلی علاقه مندش شدم و یکی از گزینه های اولم خواهد بود برای تخصص.

افشین دوباره اقدام کرد واسه خودکشی. در مورد افشین من به این نتیجه رسیدم که دلیلش جلب توجه بقیه و رسیدن به هدشه. اما خوب مسلما باید اینقدر بهش فشار اومد باشه که به این جا رسیده باشه. کاش میشد باهاش حرف زد، دردل کرد و آرومش کرد. اما نمیشه. اون کسی رو به حریم خصوصی خودش راه نمیده.

دیشب هم که شب یلدا بود. پارسال یادمه تو خوابگاه. چقدر ناراحت بودم و دوستام خیلی زحمت کشیدن که منو تو جشن خودشون شرکت بدن و … چقدر زود میگذره. پاییز تمام شد. خیلی خوب یادمه حال و هوامو تو پاییز و زمستون پارسال. آخر هفته ها و …