روزنوشت‌ها

تعدادی از نوشته‌های جدید و قدیمی‌ام

روزنوشت‌ها

تعدادی از نوشته‌های جدید و قدیمی‌ام

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پزشکی» ثبت شده است

سلام به همه‌ی دوستای گلم. ممکنه خیلی وقت ها نیاز پیدا کرده باشید که به تکست های پزشکی مراجعه کنید، حالا یا برای خوندن مبحث خاصی یا پیدا کردن نکته یا اپروچ خاصی.

با تلاش یکی از همکارهای خوبمون، سایت Uptomed (دسترسی به آپ تو دیت به صورت رایگان) و سایت Digimed (یک عالمه رفرنس پزشکی به صورت آنلاین) در به صورت رایگان برای پزشکها و دانشجویان ایرانی ساخته شده. میتونه خیلی خیلی مفید باشه که با کم ترین وقت گذاشتن، به هر مطلبی که خواستید به صورت رایگان دسترسی پیدا کنید. شما هم این سایت ها  رو معرفی کنید به دوستاتون. 

پ.ن: سه ماه دیگه مونده تا فارغ التحصیلی. هفت سال پزشکی چقد زود داره تمام میشه. انشالله خیلی حرفا دارم تو پست های آینده...

بخش روانپزشکی فرصت خوبی را فراهم کرد که نسبتا خوب و کامل در مورد بسیاری از اختلالات و بیماری های روان بخوانم. اما یکی از مهمترین آنها که خیلی از افراد جامعه را درگیر کرده و عمدتا خود آن افراد هم قبول نمی‌کنند که بیمار هستند، اختلالات شخصیت است.
شخصیت یا personality انسان ها معمولا در نوجوانی شکل میگیرد. عوامل بسیاری هم در چگونگی اش دخیل اند مثل محیط و خوانواده و مدرسه و البته ژنتیک. همه ما هم شخصیت متفاوتی داریم که طیف گسترده ای را شامل میشود، از خجالتی و پرخاشگر و زودرنج و حسود و ... . اما گاهی این شخصیت مرز طبیعی بودن را رد میکند و رفتارهایی صورت میگیرد که اطرافیان و خانواده فرد را معذب میکند. شیوع این اختلالات مجموعا حدود 12 درصد است، یعنی تقریبا از هر 8 نفر یکی. اما یکی از این اختلالات که متاسفانه کم هم نیستند، اختلال شخصیت هستریونیک یا نمایشی است. احتمالا در شبکه های اجتماعی و یا در نظرات وبلاگتان و یا در جمع های دیگر با افرادی مواجه شده اید که به صورت احساسی و معمولا بی دلیل حرف هایی مخالف نظرات بقیه با چاشنی توهین و اغراق میزنند.

حسادت یکی از ویژگی های اصلی این اختلال است. آنها تشنه توجه و محبت دیگرانند و هر کاری میکنند که جلب توجه کنند. از گریه و زاری تا حرف های نامتعارف و نظرات و کامنت های توهین آمیز در شبکه های اجتماعی.
رفتارهای این افراد نمایشی است که ممکن است ظریف و حتی تحسین برانگیز باشد تا خشن و پرخاشگونه. در جمع های خانوادگی و مهمانی ها سعی میکنند هر کار نمادین و .. انجام بدهند تا در ذهن ها خاطره بکارند.
هنگام نظر دادن پیرامون مسائل یا اشخاص، بسیار اغراق‌آمیز و خارج از حد متعارف صحبت می‌کنند. آب‌وتاب خاصی به موضوع می‌دهند یا بیش‌تر از آن‌چه که هست، بزرگ توصیف می‌کنند و یا بیش از حد، کوچک‌نمایی و تحقیر می‌کنند.
احساسات و عواطف آنان، متغیر و سطحی است به‌گونه‌ای که احساس‌شان پیرامون یک موضوع، مدام از حالتی به حالت دیگر تغییر می‌کند و از عمق بسیار کمی نیز برخوردار می‌باشد.
اشخاص هیستریکال، در‌واقع افرادی خود‌محور هستند. وابستگی آنان به دیگران و گدایی توجه و محبت، به‌منزله‌ی این نیست که دیگران را افرادی بزرگ و محترم می‌پندارند بلکه برای این است که آنان را رام و نگران احوال خود کنند که خود، نوعی استعمار محترمانه‌ی دیگران است.
افرادی زود‌باور هستند که به‌راحتی تحت تأثیر دیگران قرار می‌گیرند، به‌راحتی فریب می‌خورند، به‌سرعت تحت تأثیر فضا و اشخاص قرار می‌گیرند به‌گونه‌ای که خود را از یاد می‌برند.
زود برانگیخته می‌شوند و واکنش‌های تند‌و‌تیزی به محرک‌های محیطی می‌دهند.
ترس از تنهایی، اعتماد‌به‌نفس پایین از ویژگی های این اختلال است.

البته باید توجه کنیم که تعدادی از ویژگی های بالا در همه ما وجود دارد، آن چیزی که باعث میشود به آن اختلال و بیماری بگوییم هنگامی‌ است که یک یا چند مورد از ویژگی‌های بالا، به‌صورت زمان‌دار و تکرار‌شونده در وجود فرد ریشه بدواند و مسیر روانی- رفتاری او را از حالت طبیعی خارج کند. روابط اجتماعی و رفتار وی را به صورت منفی تحت تاثیر قرار دهند.

اینجا و اینجا را هم بخوانید.

در این برهه از زمان که ایستاده‌ام، ببخشید نشسته‌ام -آنهمه ایستادن سر راندهای این دو سال بدجور خسته‌ام کرده- آخرین بخش دوران استیجری را -روان‌پزشکی- از شنبه شروع خواهم کرد و از همین حالاها باید برای خواندن امتحان پره آماده بشوم. سه سال پیش این موقع‌ها بود که خودم را برای امتحان علوم پایه آماده می‌کردم. دوسال پیش بود که آخرین امتحان‌های دوران کورس‌ها و یکسال پیش رادیولوژِی. مثل اینکه زندگی‌ام را گذاشته باشند روی TimeLine یک مرورگر وب و با دکمه‌ی وسط موس بخواهم آن را عقب ببرم. همه چیز مشخص. همه اتفاقات با درج دقیق تاریخ و شرحش. بعضی روزها تیره‌تر و بعضی روشن‌تر. اما همگی اتفاق افتاده اند و الان شده اند یک اتفاق، یک خاطره.

عفونی سخت گذشت. از مورنینگ تا ساعت ۳ که کلاس بعدازظهر تمام می‌شد درگیر بودیم. با این حال گذشت و آنچه مانده، چیزهایی است که کم و بیش یادگرفته‌ایم. برعکسش پوست، خود اساتید دودر و دانشجو جماعت هم که چنین فرصتی دستش دهد استفاده می‌کند. آن هم گذشت و آنچه که مانده چیزهایی است که یاد نگرفته‌ایم!

و حالا یک عالمه تست و کتاب‌های key book که منتظرند بلکه سرسری خوانده شوند در این فرصت کم. و الان به این فکر میکنم که آن‌همه داخلی، اطفال، جراحی و .. که خواندم الان در کجای مغزم انباشته شده که خیلی سخت بازیافت می‌شوند!

بنده در این لحظات در حال گذراندن 15 روز تعطیلی‌ای هستم که این تابستان نصیبمان شده. فرصتی شده که آنچه قبلا می‌خواستم و نشده، بنویسم.

در این پست قصد دارم 3 برنامه‌‌ی مفید برای گوشی‌های مبتنی بر آندروید معرفی کنم که بی‌شک خیلی برای بچه‌های پزشکی لازم خواهد‌بود.

1-WebMD Medscape

احتمالا نام Uptodate را شنیدید. سایتی جامع و کامل و در واقع رفرنسی غنی از هر آنچه به پزشکی مربوط می‌شود که برنامه ای برای ویندوز موبایل دارد و تاکنون نسخه آندرویدی منتشر نکرده. امکانات آپ تو دیت پولی هستند و البته تعدادی از دانشگاه ها برای دانشجویانشان این امکانات را خریده اند.

اما Medscape، که امکاناتی همانند uptodate ارائه می‌دهد علاوه بر رایگان بودن تقریبا تمام امکاناتش، اپلیکیشنی مبتنی بر آندروید دارد که فوق العاده برای دانشجویان پزشکی مفید است. علاوه بر مقالات متعدد در مورد تمام شاخه‌های پزشکی، قسمت Drug Interactions به‌راحتی تداخلات داروهایی را که انتخاب می‌کنید با یکدیگر نشان می‌دهد. این برنامه حاوی لیست کامل داروهای ژنریک تاییدشده توسط FDA با طبقه‌بندی کامل و عوارض و ... و همچنین روش‌ها و پروتکل‌های درمانی و تشخیصی نیز هست. البته برای دستیابی کامل آفلاین به تمامی مطالب باید توسط خود برنامه، حدود 300 مگابایت اطلاعات دانلود کنید.

دانلود

2-Oxford Concise Medical

نیاز به توضیح نیست. دیکشنری پزشکی آکسفورد.

دانلود

(فایل keygen موجود در این بسته رو ممکنه آنتی ویروس شما به عنوان ترجان بشناسه. واسه همین بعد از دانلود آنتی ویروس رو غیر فعال کنید. طریقه نصب تو فایل راهنما هست.)

3-Prognosis

برنامه‌ای آموزشی که مهارت‌های شما را در مدیریت یک بیمار آمده به اورژانس یا کلینیک می‌سنجد. این برنامه لیست تمام معاینات، آزمایشات پاراکلینیکی و روش های درمانی‌ای که باید به‌کار ببرید را مرحله به مرحله به شما نشان می‌دهد.

دانلود

4- Epocrates
قبلا برنامه‌ی مداسکیپ را معرفی کردم. این اپلیکیشن از بسیاری جهات شبیه medscape است. وجود بخش‌های InteractionChek و رفرنس داروها و بیماری‌ها در هر دو مشترک‌اند اما در این برنامه طبقه‌بندی بسیار بهتری را شاهد هستیم. به طور جداگانه تست‌های پارکلینیکی و آزمایشات بالینی توضیح داده شده است. بخش جداگانه‌ی بیماری‌های عفونی که بر اساس نوع ارگانیسم و همچنین ارگان درگیر در بدن گروه‌بندی شده نیز وجود دارد. به شخصه قسمت رفرنس بیماری‌ها را در این برنامه بیشتر می‌پسندم تا مداسکیپ.
یکی دیگر از امتیازات این برنامه (که در مداسکیپ وجود ندارد) امکان محاسبه بسیاری از کرایتری‌ها و score بندی‌ها و ریسک فاکتورهاست. این قابلیت همان چیزی است که کار اختصاصی اپلیکیشن Calculate by QxMD است که در زیر توضیح داده میشود. علاوه بر آن در مواردی که دارو را نمی شناسید یا مثلا در فردی که خودکشی کرده میخواهید نوع قرص را سریعا بفهمید میتوانید با کمک این برنامه و دادن اطلاعاتی نظیر اندازه و شکل دارو، نوع دارو را مشخص کنید.

 

دانلود

5- Skyscape
رفرنس دارو و بیماری‌ها مشابه دو برنامه medscape و Epocrates وجود دارند. اما نسبت به آنها خلاصه‌تر و البته طبقه بندی ضعیف‌تر و محیط کاربری زشت‌تر! دارد. نکته مثبت آن در حجم کمتر فایل مورد نیاز برای دانلود است.

 

دانلود

6- Calculate by QxMD
همانطور که در بالا گفته‌شد، با این برنامه می‌توانید بسیاری از score ها و گرید‌های مختلف در بیماری‌ها و آزمون‌ها را ، مرحله به مرحله، محاسبه کنید.

دانلود

پی‌نوشت:
توضیحاتی که دادم، تجربه شخصی استفاده خودم از برنامه‌ها بود و ترجمه نیست. مقایساتی که انجام داده‌ام ممکن است با نظرات دوستانی که استفاده بیشتری از برنامه‌ها داشته‌اند متفاوت باشد. تصاویر از imedicalapps.com برداشته شده‌اند.
پی‌‌نوشت2:
هر کدام از برنامه‌های بالا نیاز به دانلود اطلاعات اصلی برنامه با حجمی حدود20 تا 100 مگابایت دارند. ابتدا خواستم فایل‌های دانلود شده را نیز در سرور قرار دهم تا برای دوستانی که امکان دانلود از طریق موبایل را ندارند مورد استفاده قرار گیرد اما گویا حتی با قرار دادن فایل های اطلاعات در رم گوشی، برنامه ها فایل‌ها را نمی‌شناسند.
و همچنین با تشکر فراوان از مدیر سایت سیب پزشکی و دکترمینا ی عزیز

 

می تونم بگم تو این مدتی که پزشکی می خونم یعنی این 8 ترم، الان بهترین دورانشه. بعد از 4 سال تازه دارم می فهمم که کم کم دارم دکتر میشم! همین که 4 تا مریض می بینیمو علاقه مند میشیم به خوندن بیماری های شایعی که می بینیم، همین که وقتی شرح حال میگیریم و  معاینه می کنیم حس می کنیم کارهایی رو داریم یاد میگیریم که آینده ی شغلی مون هست خیلی احساس خوبیه. واقعا اگه هرچقدر هم بهم بدن حاضر نیستم برگردم دوران علوم پایه، مصیبت کشیدن و رفتن سر کلاس و امتحان دادن همه ی اون مزخرفات.

الان واقعا خوبه. کلا داخلی رو هم دوست دارم و بهش علاقه پیدا کردم. همش افسوس اینو می خورم چقدر کمه 4 ماه برای داخلی و از این که داره تموم میشه حسرت می خورم. از اینکه میشه بیشتر یاد گرفت و وقت نیست.

البته از یک طرفم وقتی از صبح تا ساعت 2 رو پامون ایستادیم وقتی میایم خوابگاه مثل جنازه ولو میشیم رو تخت و می خوابیم مثل خرس! شبم که شرح حال گرقتن هست و البته میشه درسم خوند اما اینقدر خسته شدیم که رمق درس خوندنو نداریم با وجودی که دوست دارم درس بخونم.

امیدوارم بقیه بخش های استیجری هم خوب باشه مثل داخلی.

دلم تنگ شده بود برای اینجا. دوست داشتم بنویسم اما این مدت حس و حال نوشتن نبود. اصلا حس و حالم خوب نبود. دلم نیامد روز پزشک باشد و بر خلاف سالهای گذشته چیزی ننویسم.
خوب ما این روزها حسابی از این آرزوهایی که بقیه در حقمان می کنند؛ "پزشک خوبی شوی" و ... "جان انسان ها در دست توست" و ... شنیده ایم. اما کاش می دانستند وضعیت یک دانشجوی پزشکی و پزشک و کادر درمانی را.
همین روزهاست که نتایج کنکور بیاید و عده ای با قبول شدن در این رشته که نهایت آرزوهایشان بوده (مثل خودم) بال در بیاورند و خانواده ها اشک شوق بریزند و برای چشم و هم چشمی چه پز هایی به هم بدهند که پسر یا دختر من این رشته را قبول شده.
از روز اول این دانشجوست که هر روز می شنود "آقای دکتر، خانم دکتر" و از اینکه قبول شده و آمده پزشکی بر خود می بالد.
همین که ترم 1 رد می شود و دانشجو می بیند تصور او از پزشکی 180 درجه فرق میکند با آنچه الان در آن است، با دروس به درد نخور و کم ربط و شاید حتی بی ربط به پزشکی و جو علوم پایه که رو به رو می شود، شور و شعفش به کلی نابود میشود. از خود می پرسد به درک که در روز چندم جنین چه ریختی است، اصلا چرا باید مکانیسم فلان پرتو و اشعه را بدانم؟ هر چه در توان دارد فحش نثار استاد بیوشیمی می کند که باید چرخه سوکسینات و اگزالات را در بدن از حفظ باشد، یا روح استاد انگل شناسی را مورد عنایت قرار دهد و بگوید به من چه فلان آمیپ چندتا تروفوزیت  و کیست تولید می کند و چه شکلی اند.
آخر سر هم کلیات را هم نمی فهمد، چون خود را غرق جزئیات کرده برای گرفتن نمره ی پاسی. فیزیک پزشکی پاس می کند و آخرش نمیفهمد سی تی اسکن چه فرقی دارد با MRI . باکتری را با همه ی چزئیاتش پاس می کند با نمره خوب اما چند ماه بعد یادش نمی ماند کدام باکتری می توانست اسهال بدهد و کدام پنومونی. 
هر روز برای رسیدن به دوره ی بالینی روزشماری میکند، می گوید شر این علوم پایه بکند می توانم حس دکتر بودنی را که از قبل از کنکور می خواستم داشته باشم حس کنم با تمام وجود.
فیزیوپات می شود و درس های سخت بخش های متعدد را می خواند چون حس می کند بالاخره بعد از 3 سال پزشکی تازه شروع شده. هر کورسی می رود، کورس قبلی فرمت می شود از ذهنش. این را به حساب عملی نبودن و کیس ندیدن می گذارد، اما استیجر که میشود می فهمد هییچ بلد نیست. هر چه می خواند نمی فهمد تشخیص چگونه است و درمان چگونه. هر کدام را یاد بگیرد دیگری فراموش می شود و یا قاطی می کند با قبلی. به هر جان کندنی شده یک چیزهایی دستگیرش می شود اما برخورد اساتید و پرسنل با اینترن ها و رزیدنت ها و از همه بدتر برخورد همراهان مریض و کلا مردم با پزشک کافی است که هر چه آرزو و امید دارد برای "لذت بردن" از پزشک بودنش بر باد می رود. با چشمانش می بیند بیمارانی که سالم بستری میشوند و بیمارتر مرخص میشوند، البته اگر expired نشوند! حالا روزشماری می کند برای فارغ التحصیل شدن و رفتن از هر خراب شده ای که در آنجا درس می خواند. می شود یک اینترن بی سواد که فقط می خواهد از زیر کار در برود . بی سواد چون نه شوقی داشته در دوران استیجری برای خوب خواندن و از زیر کار در رو چون در بیمارستان هر کاری را (در واقع خر حمالی!) گردن کارورز و اینترن می اندازند و او هم تا می تواند پاس می اندازد مسئولیت را در زمین یکی دیگر. 
به قول دوستم ترم 1 و 2 که باشی وقتی یکی از پشت سرت بگوید آقای دکتر یا خانم دکتر همه ی کلاس سرشان را بر میگردانند ببینند با کیست، اما در ترم آخر هیچ کسی جواب هم نمی دهد مبادا که مسئولیتی بندازند گردنش یا سوالی بپرسند و بلد نباشد.
فارغ التحصیل می شود، حالا شده یک پزشک. پزشکی که هر روز با ده ها جور موقعیت پر از استرس رو به روست. دوستی می گفت پزشک های امروز وجدان ندارند و بی مسئولیتند و برای خدمت به مردم کار انجام نمی دهند. گفتم حرفت درست نیست اما حتی اگر درست هم باشد بی حق نیستند. مثال آوردم پرشکی را که همه ی تلاش خود را می کند و یک جا اشتباه می کند آنهم نه از روی بی علمی. بلکه از روی اینکه محال است پزشکی خطا نکند، یک تشخیص اشتباه که بزرگترین ها و کله گنده ترین ها هم می دهند.
حال این اشتباه می شود باعث شکایت و چند ماه و حتی سال این ور و آن ور رفتن دادگاه و آخر فلان میلیون جریمه و ... بلای جانش می شود این اشتباهش و  حتی باعث مشکل ایجاد شدن در طبابتش. اما پزشکی که از زیر کار در میرود، هر مریض بدحالی آمد به پزشک دیگری می فرستد یا اعزامش می کند یک بیمارستان بهتر، کم تر خود را در موقعیت پر استرس قرار میدهد و حال خودش را ترجیح می دهد به حال بیمار، چون نمی خواهد ثواب کند و کباب شود.
دوست دارم به همه کسانی که این تبریک ها را برایم می فرستند بگویم پزشکی این نیست که فکر می کنید. هفت سال باباجان آدم را جلوی چشم دانشجو می آورند، یک عمر بالاترین استرس ها و ریسک ها را تحمل می کند و آخرش اگر از این همه ثمره ی خواندن و سختی کشیدنش به رفاهی رسید (از لحاظ مالی) می گویند پزشکان مردم را سرکیسه می کنند.
باور کنید پزشکی این تصور شما نیست.