روزنوشت‌ها

تعدادی از نوشته‌های جدید و قدیمی‌ام

روزنوشت‌ها

تعدادی از نوشته‌های جدید و قدیمی‌ام

نورولوژی

جمعه, ۱۶ دی ۱۳۹۰، ۰۲:۰۶ ب.ظ

بسیاری از بیماران بخش اعصاب خیلی آدمو ناراحت میکنن. درد و رنج اونها و خانواده شون واسه آدم دلخراشه. میاستنی گراویس، MS، اپیلپسی (صرع) و …

خیلی از مریضا جوونن و وقتی مثلا با علایم ام اس میانو تو ام آر آی هم پلاک ها رو میبینی به حال اون آدم غصه میخوری. بیشتر این بیماری های نورولوژی هم درمان درست و حسابی و کامل هم ندارن و داروهاشونم هزار تا عوارض دارن که فرد رو به یه بیماری عصبی دیگه مبتلا میکنن. مثلا یه میگرن ساده تو خیلی از موارد درست و حسابی درمان نمیشه.

این روزها با همگروهی هایی هستم که تحملشون برام خیلی سخته. من و سینا شدیم دوتا موجود تنها که واسه خودمون میایم کلاس و میریم کلینیک و کاری به کسی نداریم. امتحانش هم که داره نزدیک میشه و باید دوباره بشینم بخونم.

امشب با ع.س رفتیم چایخونه و چرت و پرت گفتیم و خندیدیم. بعد وسط حرفاش گفت که یه چایخونه خونوادگی تو خیابون آتشگاه هست. همین جمله کافی بود که منو ببره به فکر، به یاد روزهایی که از این خیابون میگذشتمو… یا دیروز، وقتی کلی ویدیو کلیپ جدید و شاد ببینی و با صدای زیاد گوش کنی ولی فقط یه موزیک ویدئو “دلم تنگته” معین بتونه تو رو یه نصفه روز ببره تو فکر و دلتنگیت رو دوباره به یادت بیاره… دلم تنگه تنگه واسه خاطراتت که کهنه نمی‌شن…

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • جمعه, ۱۶ دی ۱۳۹۰، ۰۲:۰۶ ب.ظ
  • محمد اسماعیل آرامش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی